دست نوشته های  k1
دست نوشته های  k1

دست نوشته های k1

هرج و مرج - قسمت ٤ - پادری دستشویی

هرج و مرج
#قسمت ٤#
پادری دستشویی
_ کیوان حق شناس _

خیلی بده که ادم توی دستشویی بمیره ؛ حتی بدت ازاونه که اتیش بگیری یا خفه بشی حتی شرم اور تر از اونه که با مریضی های جنسی بمیری یا توی مهمونی اونقدر مست کنی که روی قالی ابریشمی و ایرانی صاحب خونه بالا بیاری میدونی دوستات تو مراسم ختمت به جای گریه کردن اونقدر میخندن که از چشاشون اشک میاد .
حتما رایج ترین سوال مراسم ختم هم اینه که " سر و روی خدا بیامرز گوهی هم شده بود؟؟" و بدون اینکه منتظر جواب از ظرف مقابل باشن ، بزنن زیر خنده و حالت تهوع رو تقلید کنن بدون اینکه به گذشته پر افتخارت فکر کنن یا روزهای خوب با تو بودن رو یباد بیارن یا کارهای خوبی که براشون انجام دادی یا فداکاری هایی که برای کشورت شهرت خانوادت انجام دادی...
همه و همه رو پشت سر میذارن بدون لحظه ای تردید مثل اینکه کل زندگی رقت انگیزت توی دسشویی گذشته 
توی همین ١٠ دقیقه متولد شدی توی چاه فاضلاب دست وپا زدی و مردی از این به بعد هر وقت اسمت بیاد همه یاد توالت میفتن ولی خداییش خنده داره مگه نه...
یه صدایی از توی سرم بهم گفت پاشو خودتو جمع وجور کن برو سر کارت به اندازه کافی دیر کردی من بهش بی پرده گفتم گوه نخور من مردم کنار رودخونه بغل بهشتم منتظرم بیان ببرنم داخل ببین چه بوی گلی میاد اونم بی پرده تر بهم گفت بسه هر چی  چرت و پرت گفتی ؛کدوم رودخونه، شیر اب و باز کردی داره میپاشه روت؛ اون بوی گلهم از خوشبو کننده اتوماتیک دستشویی و  نرم کننده پادری ه که تازه شستیش؛ پاشو زر مفت هم نزن.
 احساس میکنم این صدای تو سرم خیلی رک شده  تازه بد هم صحبت میکنه باید یه تجدید نظری راجع بهش بکنم از اونور داره داد میزنه که : هوووووی دارم میشنوم هااااا
پاشو گمشو اون حوله رو از رو صورتت وردار مثل ادم برو سر کارت به هر زحمتی بود حوله رو از روی صورتم پایین کشیدم نفسم تازه شد و همه جا رو میدیدم  اما میتونستم بلند شم؟؟؟؟؟؟
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.