دست نوشته های  k1
دست نوشته های  k1

دست نوشته های k1

هرج و مرج - قسمت 6 - سرامیک کرم اسپانیایی

هرج و مرج 
#قسمت 6#
سرامیک کرم اسپانیایی
_ کیوان حق شناس _
بعضی فاصله ها به متر نیستند.
مثل فاصله بچه توی شکم مادرش ؛ هر جور حساب کنی فاصله ای ندارند اما نمیتونه نوازشش کنه  میدونه دارتش  اما نیتونه بهش دست بزنه یا مثل فاصله مازاراتی کنار خیابون  پارکه و پیشش وایستادی اما توش نیستی یا برعکس شبیه مایه داری که چون خودش مرض قند داره نمیتونه از خربزه خوردن ،مثل یه پسر گل فروش تو اتوبان لذت ببره مثل من که دارم عین یه منگول به این دستگیره در که 40 سانت ازم فاصله داره نگاه میکنم و نمیتونم یا بهتره بگم میترسم که وازش کنم؛
 فکر کنم اگه بتونم از این توالت کذایی بیرون برم دیگه هیچ وقت نمی میرم.
دستمو با احتیاط به طرف در دراز کردم گرفتمش اما فشار ندادم(ادم که دهنش بسوزه اب خوردنم باید فوت کنه بعد بخوره)
پای راستمو بلند کردم و قبل پادری روی سرامیک کرم اسپانیایی گذاشتم تا اون لحظه اونقدر بهش دقیق نشده بودم
در عین بیخودی خیلی شیک بود شاید برجستگی های روی سطحش اینقدر جذابش کرده یا اعتمادی که برای عدم لیز خوردن در حس ناخودآگاه ادم ایجاد میکنه.
راستشو بخواین رفیق ادم باید مثل سرامیک اسپانیایی باشه نخندین ، اینو که میگم دلیل دارم براش:
اولش اینکه باید  مثل سرامیک محکم باشه اما خودتم باید بدونی که تا یه حدی محکمه ،نباید بهش زیاد فشار وارد کنی  بیشتر از اون بهش فشار بیاری میشکنه اگرم بشکنه دیگه شکسته...  
اونوقت نه میجسبه نه شیک و جذابه و نه مثل قبلش میشه...
دوم اینکه باید خارجی باشه باکلاس باشه ترجیحا اسپانیایی باشه شاید یه گیتاری بلد باشه بزنه یا فلامنکو برقصه و از این جینگولک بازی ها...
سوم اینکه روش لعابی باشه : چرک روش نشینه کثیف نشه یعنی حرفی زدی بهش برنخوره از روش لیز بخوره رد شه بره
ولی تو هم روش چیزی نریزی که کثیف دیده بشه.
چهارم اینکه ابعاد و اندازه هاش مشخص باشه ، اونوقت میدونی کجا رو پر میکنه کجا خالی میمونه تو چه حالتی میتونه ازش استفاده کنی و بهترین قسمتش اینه که انتظار نابجا ازش نخواهی داشت چون قبلا مشخصاتشو میدونی

پنجم اینکه باید پستی و بلندی ها ی ظریف داشته باشه که بتونی تو همه حال پیشت باشه و پیشش باشی و بتونی بهش اعتماد کنی ،یعنی با اینکه میدونی سطحش لیز و لعابیه اما لیز نمی خوره ، اما باید حواست ششدانگ جمع باشه چون درسته که خودش لیز نمیخوره اما شاید روش ابی ریخته یا صابونی چیزی روش مالیده شده.
ای صابون بی پدر که هر چی میکشم از دست تو میکشم در خالیکه این جمله رو فریاد میزدم  دستگیره در رو به سمت پایین فشار دادم در باصدای شاکی که برای روغن کاری لولاهاش التماس میکرد باز شد.
خدای بزرگ یعنی میشد.اشک توی چشمام جمع شده بود.
داشتم بیرونو میدیدم بیرون توالتو....
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.