دست نوشته های  k1
دست نوشته های  k1

دست نوشته های k1

نقد و بررسی فیلم نوشابه افطاری (iftarlik gazoz)

 

تنها فیلمی بود که در دهه اخیر از سینمای ترکیه بعد از اثاری همچون تخم مرغ ((yumurta و پدرم و پسرمbabam ve oglum) )  نظرم رو به خودش جلب کرد.

فیلم روایت اعتصاب غذای یک زندانی سیاسی جوان است که در حالت بیهوشی ناشی از ضعف مفرط ، خاطرات بچگی خود را به یاد می آورد و البته ماجرا در سال 1970 اتفاق می افتد.

فیلم به روایت زندگی و فرهنگ منطقه "اک دنیز" می پردازد اما در اصل همه این موارد نشانگر این است که پسرک و خاطرات او نمادی از جامعه نوپا و در حال تحول ترکیه آن سالها است.

جدا شدن از معلمی که بچه های مدرسه را مانند بچه های خود دوست دارد ودرغم از دست دادن بچه هایی که تازه آنها را تربیت کرده ولی نمیتواند آنچنان که باید وشاید به تکمیل تربیت انها برسد ؛ اشک میریزد. پس روی تخته سیاه خطرات ممکن برای یک ملت را با خط بزرگ نوشته است برای کسانی که به آن اهمیت بدهند اما بچه ها با دربهای فلزی نوشابه که نمادی از ورود جامعه مصرف گرا و غربی به سیستم است به کار خود مشغولند و تنها هنگام پایان کلاس به صورتی نمادین به سمت معلم مهربان خود میروند و اورا درآغوش کشیده و گریه میکنند. گویی انها هم از وداع زود هنگام با معلم خود غمگینند. مراسم فارغ التحصیلی از مقطع دبستان با اموزه های اتا ترک همراه است و به گفته مدیر مدرسه باید اویزه گوش دانش اموزان باشد و همچنین طبق دستور مدیر ، در تعطیلات تابستان خوردن و خوابیدن ممنوع است و باید به والدین کمک شود و ...

پسرک (آدم) وضعیت مالی مناسب ندارد و به اصرار نوشابه فروش در حالیکه نوشیدن نوشابه همکلاسیهایش را تماشا میکند و گرمای هوا کلافه اش کرده مجبور به نوشیدن نوشابه قرضی میشود.قرضی که به گفته فروشنده از پدر او مطالبه خواهد شد. اما در سکانسهای بعدی آدم با پولی که به عنوان جایزه شاگرد ممتاز شدنش از خان دهکده میگیرد  نه تنها همکلاسیهای تنبل کلاس را مهمان میکند(استعاره از همسایگان ترکیه که فقط هنگام خوشی در کنارش هستند) بلکه قرض خودش را هم پرداخت میکند  و به این ترتیب در چشم فروشنده به فردی امین تبدیل میگردد

مرد جوانی به نام  حسن  که با او رابطه خوبی دارد به عنوان فردی تحصیل کرده در دهکده زندگی میکند که از طرف جامعه کشاورزدهکده مخصوصا پدر خودش که ملاک ان دهکده است با الغابی مانند کومونیست و انارشیست خطاب میشود.وی با این حال سعی در روشنگری پسرک را دارد و تلاش میکند با هدیه دادن کتاب به عنوان جایزه شاگرد اول شدن پسرک ، اورا در مسیر مشخصی هدایت کند.حسن سعی دارد با اندیشه های نوپا و ارمان گرایانه ی خود  اختلاف طبقاتی که مابین پدر بورژوای خود و طبقه کارگرش به وجود امده  را به انواع ممکن از بین ببرد و خود نیز تقریبا هم دم این طبقه کارگر است.

با اصرار فروشنده نوشابه که در حال ساخت و رقابت با نوشابه های وارداتی است و به هر زحمتی است سعی میکند سر پا بیاستد ؛ پسرک به عنوان شاگرد مغازه فروشنده نوشابه در تابستان مشغول به کار میگردد. و فروشنده به عنوان بخش اقتصادی و و فرصت طلب جامعه برای دریافت سود بیشتر ترفندهای خاص خود را به پسر اموزش میدهد.

فیلم پر از طنزهای سیاهی است که در عین خنداندن ، انسان را به تفکری عمیق فرو میبرد.نگاه کردن امام جماعت مسجد به صورت دزدکی از روی مناره مسجد به سینمای تابستانی و فرصت طلبی او برای پخش اذان هنگام قطع شدن فیلم به دلیل گرم شدن اپارات(نشانگر در کمین بودن مذهب برای پر کردن جای خالی فرهنگ و هنر است)

یا چانه زدن مردم برای تغییر زمان اذان و نماز به دلیل همزمانی پخش مسابق فوتبال(فینال جام جهانی) با امام جماعت مسجد وعدم قبول اوبرای تغییر زمان نماز عصر و انواع وعده هایی معنوی که مردم در قبال تغییر ساعت نماز به پیش نماز میدهند وبا عدم قبول پیشنهادها ، رفتن اکثریت مردم به مسجد پایین محله به دلیل اینکه امام جماعت انها با تغییر ساعت موافقت کرده است ...البته  تصاویری از این دست که در فیلم بسیار است.

ماه رمضان فرا میرسد و این بار پسر با تحریک دوستان بزرگتر خود و تحت تاثیر سخنرانی های امام جماعت به مذهبی شدن روی میاورد و برای اولین بار تصمیم میگیرد که تمام روز را روزه بگیرد حال اینکه به سن تکلیف هم نرسیده است و با مخالفت اطرافیان مواجه میشود.

فیلم سرشار از صحنه های احساسی است .لحظه هایی که پسر عشقش را از همه پنهان میکند و رابطه عمیق استاد شاگردی که در فرهنگ ترکیه هست وحتی سکانس چیدن برگ تنباکو قبل از اذان صبح که چه پر رنگ به رخ تماشاچی کشیده میشود.

روایت بی پرده از مسایل مذهبی و سیاسی و به چالش کشیدن ان در ذهن بیننده یکی از نقاط قوط این فیلم است.

انیمیشن زیبای فیلم که روایت جدیدی از مورچه ایست که برای زمستان خود اذوقه ای جمع نمیکند ومیگوید که در اصل این داستان ساختگی است و عمر یک مورچه کمتر از دوسه ماه است و او قطعا زمستان را نخواهد دید وبا یک دیلوگ زیبا کار خود را به پایان میرساند: " مهم رسیدن به جایی نیست مهم حرکت در ان مسیر است .اگر نرسم ،هم در راهم مرده ام."

درکل فیلم روایت گر بحرانی است که ترکیه در سالهای هفتاد میلادی درگیر ان است وبه نوعی مابین حرکت به سمت مذهبی شدن  و کومونیسم و انارشیسم و رفرمیسم و سوسیالیسم و کاپیتالیسم وبورژوا و خورده بورژواو و نفرات خود مختار سرکوبگر و.... گیرافتاده است و از هر طرف کسی به عنوان لیدر در حال تحمیل کردن خود است

ادم با دیدن لحظه روزه خواری اوستادش و لحظه دیدن ترور حسن توسط افرادی ناشناس و... کلیه بنیان های فکریش دچار فروپاشی میگردد. بحران هویت که ادم (ترکیه) در ان گیر افتاده است او را در گردابی فرو میبرد که نتیجه ای جز غرق شدن ندارد وسقوط ادم در خواب به دره با پرچم ترکیه در دست راستش نمادی مسلم از این فروپاشیست.

درسکانس نهایی، مرگ ادم و مراسم تشییع جنازه ادم، تضاد جالبی ازکومونیستی که از پای درامده و بورژوایی که اورا هنوز به جلو روی صندلی چرخدار هل میدهدبه چشم می آید. امام جماعت (قشر مذهبی) و فروشنده نوشابه (خورده سرمایه دارملی گرا) و پدرو مادرش (وطن پرست ها ) و درپس انها جماعتی عظیم( طبقه کارگر) که اورا بدرقه میکنند. خاکش میکنند و عشق دوران بچگیش همه دارایی ادم (درهای نوشابه ) را که با دست و دلبازی به او داده بود را به خودش برمیگرداند.و نهایتا اورا که تشنه مرد بود، با نوشابه سیراب میکنند.که نوشدارویی بعد از مرگ سهراب است.

همه و همه در نبود او اشک میریزند، اما هنگامی که زنده بود و برای اینکه مدیون خودش نشود 61 روز اعتصاب غذا کرد ومرد، هیچکدام در کنارش نبودند.

ادم مرد تا بقیه زنده بمانند و شعار بدهند ادمها نمی میرند. ادم شاید به هدفش نرسید اما در راه هدفش مرد...

# کیوان حقشناس

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.