دست نوشته های  k1
دست نوشته های  k1

دست نوشته های k1

نقد و بررسی فیلم دیوار (the wall)

دیوار

(the wall)

 

فیلم دیوار محصول سال 2017 از کمپانی های Tseries  , amazon studios  ,  big lndiepictures  ,picrow با بودجه 3 میلیون $ به مدت 81 دقیقه و به کارگردانی داگ لیمن( Doug Liman ) کارگردان موفقی که فیلمهایی مانند :

Swingers (1996)

 Go (1999)

 The Bourne Identity (2002)

 Mr. & Mrs. Smith (2005)

  Jumper (2008)

  FairGame (2010)

  and Edge of Tomorrow (2014)

را در کارنامه خود دارد.

چرا باید فیلم را ببینیم؟

فیلم با معرفی دو اسنایپر(تک تیر انداز) کار خود را اغاز میکند.و جالب اینجاست که فقط همین دو هنرپیشه را هم دارد.        بله درست حدس زدید همین دو هنرپیشه  و یک صدا پیشه هستند که  80 دقیقه شما را پای این فیلم مینشانند و جالبتر اینکه در اوایل فیلم یکی از این دو هنرپیشه هم کشته میشود و البته همانطور که میدانید هیچ وقت صدا پیشه را نخواهید دید.

نقطه قوت فیلم دقیقا همین است . شما نمیدانید چرا ولی تا انتهای فیلم منتظر پایان فیلم مینشینید. فیلمی که برخلاف بسیار از فیلمهای روز دنیا داستانی ندارد و شاید بتوان کل داستان را در یک جمله  " شکار دو اسنایپر امریکایی توسط یک اسنایپر عراقی " خلاصه کرد. در هنگام دیدن فیلم انگار بیننده یک تاتر پر زرق برق هستیم تا یک فیلم با استانداردهای امروزی اما تاتری که تا اخرین ثانیه فیلم شما را با خود همراه خواهد کرد. و فیلم به نوعی  یاداور فیلم "هفت نفرت انگیز"  کوینتین تارانتینو است .

قطعا این بهترین فیلم لیمن نیست و نخواهد بود و شاید بعد از دیدن فیلم های قبلی او انتظارمیرفت شاهد فیلم بهتری از او باشیم اما نقاط قوت فیلم  در خصوص کارگردانی و تصویر برداری هم کم نیست.

فیلم روایت دو تک تیرانداز امریکایی است که بعد از اتمام جنگ عراق و در پی درخواست کمک از طرف محافظان یک اکیپ پیمانکاری که کار لوله کشی و انتقال نفت را بر عهده دارند ، به محل اعزام میشوند . ولی متوجه میشوند که کارگران خط لوله همگی با شلیک سر وفقط  یک نفر بدون شلیک به سر با مهارت یک تک تیرانداز حرفه ای کشته شده اند. روبروی انها دیواری است که پشت ان دیده نمیشود و این دیدبان کمکی را به وحشت انداخته است.اسنایپر از او میپرسد که ایا از دیوار میترسد و او پاسخ میدهد نه از چیزی که پشت دیوار است هراس دارد.

فیلم با بازی موش و گربه تک تیرانداز عراقی با امریکایی ها شروع میشود و بعد از کشته شدن گروهبان شین متیو توسط  تک تیرانداز عراقی (جوبا)  این ایزاک است که با درخواست کمک از نیروهای پشتیبانی سعی در رهایی از مخمصه ای که در ان گیر کرده است را دارد. اما با یک اشتبا ه از طرف جوبا (خطاب کردن ایزاک به گروهبان و داشتن لحجه) ، سرباز امریکایی متوجه میشود که در چه دامی افتاده است واین که بیسیمش فقط در شبکه داخلی کار میکند و برقراری هیچ ارتباط  دوربردی امکان پذیر نیست. از طرفی تلاش او برای یافتن بیسیم جدید و یا به کار انداختن بیسیم های قدیمی نیز بی فایده است. زیرا سرباز عراقی فکر همه چیز را کرده و با تخلیه اطلاعاتی ایزاک وفهمیدن نام و درجه سربازیش ، از خود او به عنوان طعمه برای کشاندن سایر سربازان به منطقه استفاده میکند و ایزاک تازه میفهمد که در چه دامی گیر افتاده است.

ایزاک بعد از بررسی محیط میفهمد که تک تیرانداز عراقی همان جوبا معروف به شبح است.جوبا میگوید که صدها نفر هستند که خود را"جوبا" مینامند.35 کشته امریکایی و کسی او را پیدا نکرده.

فیلم در ابتدا با شرایطی که به ببینده القا میکند میبایستی فیلمی انتی میلیتاریستی باشد  اما در ادامه شاهد این خواهیم بود که داستان فیلم و ضرب اهنگ خاص ان ، نه تنها در تقبیح جنگ ، بلکه شاید در ارج نهادن و لزوم موردی جنگ ، شدیدا اسرار دارد.و به نوعی از سربازان اعزامی به عراق حمایت میکند . با وجود اینکه میداند دارای قصور فراوانی هستند و در ادامه انها را بیان میکند. جنگی که شاید با جهان اسلام است و نه عراق بر سر پول نفت است نه ازادی عراق .حتی دیالوگی دارد که هنرپیشه  فیلم به تک تیر انداز عراقی میگوید این کارگران برای کشیدن خط لوله امده بودند  تا از قبال ان برای شما زیرساخت و بهداشت و تحصیل فراهم شود و تو همه انها را از بین بردی وحق توهمین است(به بیان دیگرماندن در شرایط موجود).

در جای دیگری ایزاک میگوید که تو میخواهی دیوار مرا دور بزنی و جوبا میگوید حرفت خنده دار است ارتش تو خیلی از دیوار ها را ویران کرده ولی تو سعی دار ی از ریختن این دیوار جلوگیری کنی این دیوار در واقع بخشی از مدرسه بوده و حالا تو در سایه اسلام پنهان شدی.ایزاک پاسخ میدهد نه من در سایه مرگ پنهان شده ام.

فیلم استعاره های خوبی دارد که در دیالوگهای دو شخصیت شکل میگیرد و می توان به بعضی از انها اشاره داشت.

ایزاک با توجه به حرفهای جوبا میفهمد که جوبا توسط نیروهای امریکایی اموزش دیده و به تمامی پروتوکلها و روند کارهای نظامی سیستم امریکا اشناست و از ان بر ضد خود انها استفاده میکند.

اسنایپر عراقی (جوبا) که در تلی از اشغال قایم شده و قربانی های خود را شکار میکند ولی در ارزوی اباد کردن کشور خودش است.به گفته او قبل از جنگ معلم بوده است و مدرسه اش در جنگ ویران شده است . و انتقام گیری برای شاگردانش او را به اینجا کشانده وبه نظر او به نقل از کتاب مقدس (قران) باید چشم در برابر چشم باشد.

عقیده ایزاک اما متفاوت است و به نظر او جوبا همانقدر مذهبی است که او ست ولی از ان به عنوان بهانه ای برای کشتن استفاده میکند.

و اما سوالی اساسیکه در فیلم طرح میشود و البته بی جواب می مانند : چطور یک فرد تحصیل کرده میتواند تروریست شود؟؟؟

شاید جواب این سوال در دیالوگ قبلی داده شده اما حقیقت این است ایدئولوژی ربطی به میزان تحصیلات ندارد. وبه نظر من یه بنیادگرای بیسواد به مراتب بهتر از یک بنیاد گرای تحصیل کرده است . برای اولی هنوز امیدی هست ولی برای دومی هیچ راه برگشتی نیست.

و سوال مهمی که اینبار جوبا میپرسد: جنگ تمام شده و تو هنوز اینجایی چرا؟

فیلم نه تنها در لفافه به مشکلات روانی سربازان امریکایی میپردازد ، بلکه تک تیرانداز باهوش عراقی این بار نقش تراپیست ایزاک را بازی میکند و به عنوان شخصی سخن میگوید که انگار تمام هویت این جنگ برای او اشکار است و تنها اوست که میتواند این شرایط را بهبود بخشد و خاتمه دهد .و راه حل رادیکالی او کشتن همه این اشغالگران است.

اندیشه های رادیکالی تیرانداز عراقی برای رسیدن به هدفش که شکست روحی و روانی سرباز امریکاییست موثر واقع میشود و نهایتا سرباز امریکایی راز کشته شدن همکار قبلی خود ( دین ) را بازگو میکند.

در انتهای فیلم مشخص میشود که تمام نقشه این بوده که از خود سربازان امریکایی طعمه هایی برای کشاندن سربازان دیگر به تله استفاده میشده است.

یکی از نقاط قوت فیلم در سکانس پایانی است لحظه ای که ایزاک دیگر از مرگ نمیترسد و به نوعی خود را لایق ان میداند اما دست از تلاش برنمیدارد . دیوار را فرو میریزد و به تیرانداز عراقی شلیک میکند و می پندارد که او را از پای دراورده است. وبرای ازمایش مردن جوبا و نشان دادن محل اختفای او به هلیکوپتر های امداد ، شجاعانه برمیخیزد و مانند مسیح بر صلیب ، به روی مرگ اغوش می گشاید.

اما باز هم به اصرار به کسانی که برای نجاتش امده اند میگوید که او میان اشغالهاست. اما کسی به حرف او توجه نمیکند حتی هنگام پرواز با هلیکوپتر هم تا زمانم سقوط این جمله را تکرار میکند.

و در پایان.قتی مرکز کنترل ، وضعیت هلیکوپترها را پیگیری میکند ، باز صدایی از طرف جوبا به گوش میرسد که در انتظار طعمه دیگریست.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.