دست نوشته های  k1
دست نوشته های  k1

دست نوشته های k1

نقد و بررسی فیلم مادر! 2017 (! mother )





*توجه* :خواندن این مطالب قبل از دیدن فیلم به هیچ عنوان پیشنهاد نمیشود .




فیلم مادر ، محصول سال 2017  پارامونت پیکچرز  به نویسندگی و کارگردانی دارن آرنوفسکی است .از جمله بازیگران این فیلم می‌توان به جنیفر لارنس، خاویر باردم، اد هریس و میشل فایفر اشاره کرد.

با تماشای فیلم مادر دارن آرنوفسکی میتوان فهمید که او بعد از ساخت فیلمهایی همچون نوح پیامبر و عددپی و قوی سیاه یک گام بسیار بلند در جهت پیشرفت برداشته و به نوعی خود را پشت سر گذاشته است.

بازی سازی و بازی گردانی فیلم نیازمند القای حس بسیار قوی به بیننده میباشد که او به یاری دو هنرپیشه قوی " لارنس و باردم " که شانس همکاری با انها را داشته ، از عهده این کار به خوبی برامده است.


- چرا باید این فیلم را ببینیم؟؟؟

فیلم ظاهرا  راوی زندگی یک زوج است . زوجی که بخش زنانه آن مدام در حال تلاش برای بازسازی و ترمیم و بنا کردن است و وسواس خاصی نسبت به این موضوع دارد که این موضوع  کارش را دوچندان سخت میکند و در پاسخ به سوال بیننده که از سوی مرد داستان مطرح میشود که "لازمه همه این کارها را بکنی؟؟؟ متواضعانه جواب میدهد "دوست داشتم... تو هم زیاد کار میکنی " در صورتی که اصلا این طور نیست و او اصلا کار بخصوصی انجام نمیدهد.


مرد داستان شاعر و نویسنده ای تمام شده است که چیزی برای نوشتن ندارد. اما وسواس نوشتن نه تنها  اورا رها نمیکند بلکه شدیدا آزرده کرده است ، به نحوی که کل زندگی اورا تحت الشعاع قرار داده است و حتی برای نفس کشیدن مجبور است در ورودی خانه را باز کند . زن این موضوع را میداند و درک میکند و البته سعی دارد تا همسر خود را که دیوانه وار عاشق اوست را به هر طریقی آرام کند.


تا اینکه غریبه ای شب هنگام سرزده به منزل انها می آید...


در نظر اول همه چیز طبیعی است .اما بازی واقعا زیبای "اد هریس " در این سکانس و حرفهای ضد و نقیضی که در سکانسهای بعدی رد و بدل میشود همه فیلم را به نوعی لو میدهد.برخورد این جراح اتوپد با شخصیت جوان زن داستان به گونه ای است که  اورا از قبل میشناسد و رفتارش طوریست که انگار آن زن  در واقع کسی نیست که باید آنجا باشد و او انتظارش را ندارد.

شاید شما هم درست حدس زده باشید که نویسنده در یک دنیای فانتزی، شخصیتهای اثر جدیدش را به صورت خود خوانده به منزل رویاییش (ذهن خود ) دعوت میکند تا شاید به واسطه معاشرت با آنها نیروی نویسندگی از دست رفته اش را بازیابد و دقیقا به یک نفر بسنده نمیکند و بیشتر میخواهد چون فکر میکند این موثر خواهد بود ،پس خانواده آن جراح را  نیز وارد ماجرا میکند. در حقیقت خانه ذهن این شاعر تمام شده است و ما در دنیای او در حال تماشای فیلم هستیم.و شاید خود این زن هم به نوعی شخصیتی در این دنیایی فانتزی است.


اما این دقیقا مغایر با چیزی است که زن می اندیشد چون او فکر میکند که در دنیایی واقعی است  که خودش همه چیز آنرا مطابق میلش ساخته و آماده میکند تا در آن به نحوی که دوست دارد یک زندگی عادی را ادامه دهد.

هر چند که این کار غیر عقلانی مرد نیز جواب نمیدهد و قلم نویسنده به کار نمی افتد تا زمانی که خبر غیر منتظره بارداری زن، ناگهان چشمه کلمات مرد را پر آب میکند و باعث میشود این احساسات مانند قطرات اشک از چشمان زن سرازیر گردند و داستان ویا شعری زیبا در کوتاه ترین زمان و با شگفتی مثال زدنی به وجود بیآید . که همه ان چیزی جز یک صفحه بیشتر نیست که حتی معلوم نیست که چیست . اما تمام نشده چاپ شده است و ناشر و طرفدار دارد که صد البته  چیزی جز فلاکت برای زندگی زن به دنبال نخواهد داشت...

 

 

- نکات قابل تامل فیلم چیست؟

 کادرها ی منظم که هنرپیشه همیشه در وسط انهاست از نقاط قوت بصری فیلم است.کلوزآپ ها هم بر خلاف انتظار خسته کننده نیستند و در عین سکوت با بیننده حرف میزنند.

زمان در کل فیلم مفهومی غیر قابل درک با زندگی عادی دارد. اگر دنبال جوابهای منطقی در دنیای منطقی هستید بهتر است اصلا به این فیلم نگاه نکنید.

معلوم نیست با دیدن فیلم باید بترسیم به فکر فرو برویم یا به دنبال مقصود خاصی باشیم که شاید این تصمیم گیری به عهده خود بیننده گذاشته شده باشد.

دنیای واقعی و آرمانی زن و خیالی و فانتزی مرد نویسنده به طرز عجیبی با هم عجین شده اند که بیننده را در تشخیص هر کدام واقعا سردرگم و دچار بحران میکند.

دنیای پر از آشوب و آنارشی و تلاطم زندگی و ذهن یک نویسنده در این فیلم به خوبی نمایش داده شده است. افکار پریشانی که در قالب شخصیتهای مختلف و متفاوت به زندگی که در ذهن او درجریان است حمله ور میشوند و هر کدام در تلاشند تا به نوعی این ذهن مشوش را تخریب کرده و از بین ببرند.  و تلاش زن در پایدار نگه داشتن این دنیای فانتزی بیهوده است.

همانطور که قبلا هم اشاره شد ارنوفسکی در گامی به جلو از استعاره های قوی در فیلم استفاده کرده که واقعا جای تعمل و تفکر دارند.

از انسانیتی که به مثابه جنینی درون زن شکل میگیرد و همراه با وقایع فیلم و تاثیر مخرب زندگی با مرد ازبین رفته و کلا می میرد و مانند ققنوس از خاکستر خود برمیخیزد تا اینبار در ردای یک سنگ کیمیا عمل کند و زندگی بخشد.

یا غده چرکین و خون آلود کف اطاق که به هر عنوان ترمیم نمیشود تا نه تنها اشاره ای به مرضی غیر قابل درمان در ذهن بیمار نویسنده باشد بلکه راهنمای زن برای یافتن نقطه ضعف این خانه روی آب( اطاقی اسرار انگیز ) که در زمان مناسب به داد او برسد.

گشت و گذار های طولانی و بی وقفه به همراه دوربین در لابلای اطاقهایی که انتظار میرود چیزی برای یافتن و گفتن درون انهاست دریغ از اینکه مانند ذهن خالی و مندرس نویسنده پوچ و بی معنی است تا جایییی که حتی خود او در اطاق کارش را تخته میکند.

آلوده بودن دستهای نویسنده در اغلب سکانسها که نمادی از پلیدی درونی او را نمایش میدهد و حتی در صحنه ای که این الودگی را بر پیشانی فرد دیگری میکشد باعث ظهور مذهبی نوبنیاد هم میشود و و و ...

 

از این دست استعاره ها دراین فیلم کم نیست و با هر بار دیدن فیلم درک بیشتری از مطلب را به بیننده القا میکند.


- مواردی که در فیلم باید بیشتر مورد توجه قرار میگرفت:

 

با دیدن کل فیلم و با کمی تامل در بطن فیلم  برای بیننده فیلم ، زندگی سبک سلبریتی های دنیای غرب تداعی میشود. فیلمی که بصورت کاملا اگزجره زندگی هالیوودی را بیان میکند .

زندگی که در آن انجام هر چیزی  برای در سر تیتر خبر بودن،  مباح است و از دست دادن عشق و زندگی و احساس و انسانیت جزیی لاینفک از این زندگی است ، تا حدی که حتی به خود اجازه میدهند تا فرزندان خود را فدای این شهرت کاذب کنند و از این کار هیچ ابایی ندارند. چون آنها عصایی جادوی دارند که قادر است همه چیز را به شرایط اولیه برگرداند. اگر به یاد داشته باشید فیلم با نمایش قدرت جادوی کریستالی شروع میشود که به همه چیز همچون دم مسیحا جان میبخشد.


به گفته مرد در سکانس آخر این کریستال همان عشق است .اما نه عشقی که به گفته زن دیگر چیزی برای دادن به او ندارد بلکه عشقی که از روی هوی وهوس است و به دست آوردن آن تنها دلیلش بازگشتن به سر تیتر اخبار است...


سبک زندگی که داشتن حریم خصوصی در آن بی معنی است. زندگی که در آن  بی وقفه اکشن در جریان است و باید برای ماندن در تمپوی آن انرژی مضاعف و دو چندانی داشت .چیزی که بعضی از این افراد مانند مذهب آنرا میپرستند و حاضرند برای بودن در آن هر کاری بکنند حتی جنایت...


زندگی که تنها فرد سالم ماجرا را نیز به مرز جنون میکشد و در نهایت قربانی میکند . با اینکه مرد در ظاهر نمیتواند زنش را رها کند و سعی دارد تا  او را از این مخمصه بیرون بیاورد اما به هیچ وجه هم حاضر نیست از این زندگی جادویی دست بکشد .و نهایتا این زن است که بر خلاف میل باطنیش تمام این زندگی را نابود میکند تا از این کابوس رها شود.


میتوان مانند آن زن جزیی از این زندگی بود اما نمیتوان تا به آخر از جادوی آن بهره برد زیرا کسی باید تاوان این زندگی پر زرق و برق را بدهد و چه کسی بهتر از فردی که نمیتواند بهای این سبک زندگی را پرداخت کند و البته برای کسانی که قصد در نزدیک بودن به این نوع زندگی را دارند مهم هم نیست که چه کسی فدا میشود بلکه مطابق با اصول این سیستم ، هر کسی که میخواهد مانع این جریان سیال بشود باید از بین برود...


امیدوارم از دیدن این فیلم لذت ببرید و به دوستانی که به فیلم علاقه دارند پیشنهاد نمایید.

 

با تشکر ویژه از دوست عزیز جناب آقای مهندس  رامین پیدا که دیدن این فیلم رو به بنده پیشنهاد دادند.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.