دست نوشته های  k1
دست نوشته های  k1

دست نوشته های k1

نقد و بررسی فیلم " سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری " 2017 ( Three Billboards Outside Ebbing, Missouri)


" سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری "

 ( Three Billboards Outside Ebbing, Missouri)



 

 

*توجه* :خواندن این مطالب قبل از دیدن فیلم به هیچ عنوان پیشنهاد نمیشود .

 

فیلم «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری»  به نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی مارتین مک‌دونا است.

با اینکه مک دونا نمایشنامه نویس قهاری است اما در حقیقت این فیلم سومین تجربه فیلمسازی بلند اوست.البته با دیدن فیلمهای قبلی او میتوان فهمید که این کار برای او پیچیدیگی های خاص خودش را داشته زیرا از یک ژانر گانگستری مدرن  در بروژ (2008 in Bruges ) 

به یک کمدی سیاه  هفت روانی ) Seven Psychopaths  2012  (

و سپس به یک درام  اجتماعی روی آورده که تا اینجای کار هم موفق به نظر میرسد.

کار با اکیپی مجرب و کارآزموده از هر جهت نقطه قوت این فیلم است چیزی که کاملا به چشم میآید این است که حداقل سه  نامزدی اسکار برای بهترین  فیلم و بهترین هنرپیشه زن فیلم و بهترین هنرپیشه مکمل مرد را در اندوخته خود دارد و چه بسا بعید نیست که با بازی تحسین برانگیز فرانسیس مک‌دورمند هیات داوران ناگزیر از اهدای جایزه اسکار به این هنرپیشه میانسال زن بشوند.

با این تفسیر راه برای او و این نوع از طرز تفکرش باز خواهد بود و امیدواریم در آینده فیلمهای بهتر و پربارتری از او را شاهد باشیم در کل مارتین مک دونا اسمی است که باید منبعد در خاطر فیلسازان و دوستاران فیلم باقی بماند.

فیلم با صدایی اسمانی و فرشته وار به دیدار بیینده میآید و او را با بیلبوردهایی که نمادی از دنیای داغان و دگرگون و بلامصرف و از مد افتاده کاپیتالسم است آشنا میکند . و ناگاه فکری به ذهن میلدرد هنرپیشه اصلی زن فیلم میرسد که نقطه عطف این فیلم است.

کمک به سوسکی که به روی پشت افتاده ، نظام اداری و رسیدگی پلیس شهر را به تمسخر میگیرد که به کمک و تلنگر مادری داغ دیده نیازمند است تا به خودش بیاید و کاری بکند. و این چیزی نیست جز نصب سه بیلبورد در جاده ای فرعی به مدت یکسال که از سال 1986 که تبلیغ پوشک بچه بر روی آن نصب شده بوده کسی چیزی بر روی آن تبلیغ نکرده .کاری که به نظر مدیر تبلیغاتی این شهر کوچک بیهوده است چون یا باید کسی احمق باشد یا گم شده که از ان جاده عبور کند.

سه بیلبورد با عبارات ساده اما تاثیر گذار 1- چرا فرمانده ویلابی؟  2- و هنوز هیچکسی رو دستگیر نکردی؟

3- در حین مردن بهش تجاوز شد.

نصب این بیلبوردها علاوه بر کلانتر شهر پسر خود میلدرد را نیز ناراحت میکند اما او کسی است که به تنهایی قرار است جلوی این نظام بایستد.

مدیر دفتر تبلیغاتی با وجود حرکات غیر عادی شخصیت متزلزلی و غیر عادی  و ترسو را به نمایش میگذارد اما اونیز میخواهد در مقابل این پلیسهای بدرد نخور به هر طریقی عرضه اندام کند.

ماجرا از این قرار  است که دختر میلدرد مورد تجاوز قرار گرفته  و کشته و سوزانده شده است و پلیس هیچ عکس العملی در این خصوص نداشته است.

رییس پلیسی که سرطان لوزالمعده دارد و کمتر از یک ماه برای زندگی فرصت دارد اما بیلبوردهای نصب شده انگشت اتهام را دقیقا به سوی او نشانه گرفته واین معضل او و همکارانش را واقعا کلافه کرده تا جایی که برای برداشتن بیلبوردها دست به دامان میلدرد میشود اما نتیجه ای نمیگیرد.

نقاط قوت فیلم

سکانس صحبتهای میلدرد و ویلابی همانند مباحثه او با کشیش محلی و دندانپزشک و همسر قبلیش از بهترین صحنه های فیلم است. صحنه هایی که همیشه غالب اکثر انها میلدرد بود.

بررسی پرونده قتل در زیر بیلبورد چرا فرمانده ویلابی؟

صحنه های کمیک در اوج خشونت رفتاری بقدری جذاب از کار درآمده که ناخودآگاه ببیننده را میخنداند.

حتی مکالمه کلانتر با معاونش و رابطه کاری و اخلاقی انها نیز خیلی جالب است. چیزی که خارج از قالب خشک قانونی رییس و مرئوسی است.

زندگی خود کلانتر که بخش جدایی ناپذیر فیلم هست نیز به نوبه خود شگفت انگیز است از رفتار وکارش با همکاران  تا  سکانس خداحافظی او با همسر وفرزندانش و نحوه رویارویی او با مرگ، که واقعا تاثیر گذار است و بهتر ازهمه نامه های اوست بدون او با صدایش و در پس زمینه صحنه هایی که بیننده را در مابین احساس خندین و گریستن و تبسم و غم یا تفکر گیر می اندازد.

بازی کلانتر و معاونش به حدی خوب است که هر دو نامزد نقش مکمل مرد شده و حتی سم راکول برنده ان نیز شده است.

تقابل ویلبی و دیکسون در بیمارستان هم جزئی از بهترینهای فیلم است.

رفتار معاون کلانتر و شخصیت او خیلی خوب از کار درامده حتی راه رفتن و تکلمش نیز شایسته جایزه است.ویا نحوه بالا بردن دستش در لحظه رسیدن کمک بعد از اتش سوزی .

 

نکاتی که باید بیشتر به آن توجه میشد:

فیلم بر روی اساس قتل دختر میلدرد بنا شده است در حالیکه جریان فیلم مدام در حال تغییر مسیر  داستان است و انگار روایتی چند اپیزودی با هم تلفیق شده و این فیلم را بوجود آورده اند که انتهای هر شاخه به تنه درخت میلدرد وصل میشود و او باید به تنهای بار این داستان را بدوش بکشد. ایا میلدرد واقعی تحمل این همه فشار روحی رادارد؟؟؟

بعضی از شخصیتهای  فیلم انچنان که باید و شاید تکمیل نشده اند و یا حتما بازی مناسبی از آنها گرفته نشده است.

تاریکی زندگی میلدرد بر کل فیلم اثر گذاشته.

مادر دیکسون و پسر میلدرد هم میتوانستند بهتر از اینها ظاهر شوند.

 

کلام آخر

درک مادر ی که دخترش را از دست داده و حاضر است برای یافتن ان هر کاری از دستش بر میاید انجام دهد زیاد سخت نیست اما واکنش دیگران مخصوصا پلیس به این موضوع نیز شگفت انگیز است

روایت روان وشیوای داستان که جزء لاینفک این فیلم است واقعا تحسین برانگیز است .در این فیلم خبری از زندگی هالیوودی نیست ، شما در فیلم نه خشونت لس آنجلسی آمریکا را میبینید و نه زندگی لوکس و لاکچری نیویورکی و نه فساد سیاسی و اقتصادی و نه هیچ چیز دیگری ... تنها چیزی که میتوان بوضوح دید جامعه واقعی و رفتارهای اجتماعی  انسانهایی که در بطن آمریکا زندگی میکنند.

فیلم به حدی خوش ساخت است که نه تنها روابط اجتماعی را به راحتی تحلیل میکند بلکه گویی حتی نحوه درگیری لفظی را هم به بیننده آموزش میدهد.چیزی که شاید بسیاری از آدمها آنرا بلد نیستند. فیلم زندگی و مرگ را بیان میکند که در کنار هم هستند اما باید یاد گرفت که چه زمانی باید صحنه را ترک کرد و چگونه ترک کردن ان مهمتر از بودن در ان است.

در کل باید منتظر درو کردن جوایز بین المللی توسط عوامل و سازنده و خود فیلم در آینده نزدیک باشیم.

چیز زیادی برای سخن گفتن در مورد این فیلم وجود ندارد  فقط میتوان گفت: «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» فیلمی که باید دیده شود .

لینک تماشای فیل در صورت لزوم: http://www.namasha.com/v/Q8ybV1lf


دیدن این فیلم خوش ساخت با داستان زیبا را به همه دوست داران فیلم توصیه میکنم و امیدوارم از دیدن این فیلم لذت ببرید.منتظر نظرات و دیدگاههای شما عزیزان هستم.

 

 


نظرات 1 + ارسال نظر
نادر دوشنبه 14 اسفند 1396 ساعت 10:41

لذت بردم از خوندن متن. و اینکه چقدر نزدیک بودن صحنه هایی که از فیلم لذت بردیم. فقط یه نکته ریز داشت که دوست داشتم توی این فیلم وجود نداشت. اون هم خنگی بیش از اندازه دوس دختر شوهر میلدرد که به طرز مسخره کننده ای خنگ بود

دقیقا ، اشاره کرده بودم که بعضی شخصیتها کامل نشده بودن و جا برای بازی سازی و شخصیت سازی داشتن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.